آیا در کلاسهای درس ایده آل صرفا بایستی تا بر روی منابع آموزشی جدید و با کیفیت و استفاده از تجربه معلمین و مدرسین مجرب و کار آزموده پیش رفت و با انجام تکالیف سعی در ایجاد و توسعه تسلط پایدار آموزشی و علمی آکادمیک در دانش آموزان و دانشجویان و محصلین نمود؟ درست است که به قول معروف و ضرب المثل قدیمی کار نیکو کردن از پر کردن است اما با توجه به تحقیقاتی که به انجام رسیده است میتوان دریافت که دیگر مسایل مانند احساسات و عواطف دانش آموزان و اینکه با چه روحیه ای در کلاسها حاضر میشوند نیز در کارکرد و عملکرد تحصیلی آنها قطعا دارای تاثیر زیادی میباشند. در این مقاله سعی داریم نگاهی بیندازیم به مقوله داشتن حال خوب وخوشحالی توسط دانش آموزان و فراگیران و تاثیرات بزرگ آن در کسب موفقیت تحصیلی.
به نوشته The Jakarta Post که به نقل قول مطلبی از یونسکو میپردازد شادمانی و خوشحالی در نزد محصلین میتواند در کسب نمرات و پیشرفت تحصیلی آنها عاملی کلیدی محسوب شود. میتوان اظهار داشت که مدارس موفق در سرتاسر جهان و بسیاری از کشورها در چند سال اخیر دچار نوعی تحول بزرگ شده اند و آنها صرفا به جای محلی جهت آموزش و تعلیم و یادگیری به مکانهایی تبدیل شده اند که در آنها محصلین میتوانند با آرامش قابلیتهای خود را آشکار و شکوفا سازند و این مطلب فراتر از نمرات و یادداشتهایی است که در کارنامه و پرونده و گزارش آنها به چشم میخورد. با توجه به رشد تعداد محصلین در خیلی از مناطق آموزشی و تغییر و تحولی که برخی مدارس پشت سر گذاشته اند آنها برای رفع نیازهای علمی دانش آموزان و همچنین جهان علمی و آکادمیک که مداوم دستخوش تغییرات و تحول میباشد نیز خود را به روز نموده اند.
مثلا پروژه ای در شهر بانکوک توسط یونسکو دایر شده است در ژوئن سال دو هزار و چهارده به منظور یافتن این مطلب که چه چیزی میتواند در اداره یک مدرسه شادمان و سرحال تاثیر داشته باشد. پروژه ای که تاسیس شد به نام چارچوب مدارس شادمان فراتر از آیتمها و قطعات سنتی آموزش و تعلیم را نگاه میکند و بر این موضوع متمرکز است که چگونه ارتباط بین دانش آموزان خوشحال و با روحیه میتواند بر روی عملکرد تحصیلی و فراگیری آنها تاثیر داشته باشد. در خلاصه گزارش این نوع سیستم آموزشی آمده است که تشویق و ارتقاء سطح خوشحالی و رضایت فراگیران و شاگردان و سلامتی آنان به این معنا نبوده و دلالت کننده این مطلب نمیباشد که تعلیم و آموزش قرار است آسانتر و یا نیازمند تلاش و کوشش کمتری باشد بلکه چنین روشهایی ارتقاء دهنده متدها و عشق و علاقه به یادگیری به خودی خود است. همچنین این سبک از سمت دانشگاه آکسفورد به تایید رسیده است که میتوند مؤثر باشد.
در ادامه ذکر شده است که دانش آموزان شادتر در نهایت یادگیرندگان بهتری هم خواهند بود. از اینرو مؤسسات آموزشی موظف هستند به اینکه توجه نمایند به آنچه و چگونه محصلین فرا میگیرند در کنار تسهیل مهارت سازی و بهبود روابط و اینکه نقش و جایگاه خود را در جامعه ارتقاء دهند و به این شکل به دانشجویان در محیط پردیس یاری رسانده و حس معنا و مفهوم و هدف داده خواهد شد. جهت میل به این هدف, دانش آموزان قادر خواهند بود تا مشاهده کنند ارتباط و اهمیت آنچه را که آنها می آموزند. معلمین نیز میتوانند تشویق کننده آنها باشند و اینکه به آنها در توجه کردن به چالشهای جهان حقیقی یاری رسانند و به آنها در یافتن راه حل برای چنین معضلاتی یاری نموده و تسهیل کنند. اما نکته دیگری هم وجود دارد که چنین روشی منحصرا محدود به کتابهای درسی و مطالب آموزشی نمیشود. طبیعتا برای رشد و بالندگی دانش آموزان محیط آموزشی بایستی تا به