اعتماد داشتن به افراد و باور داشتن به ایده و نظر را میتوان تقریبا در بیشتر جملات و ساختارهای گپ و گفت روزمره و همچنین بسیاری از مقالات و متون ادبی و روزنامه ها و داستانها پیدا کرد. جدا از منظر گرامری میشود به کاربردهای متنوعی در این زمینه اشاره داشت که تقریبا همه ما با آنها کم و بیش آشنا میباشیم. مثلا فلان نفر به یک مطلب باور و اعتقاد دارد و حتی در هنگام بیان عقیده خود درباره یک موضوع معمولی و یا مهم بیان میکند که اعتقاد وی این است که و بقیه جمله. از آنسو میتوان از فعل اعتماد داشتن به افراد استفاده کرد تا میزان باور به مکارم اخلاقی آنها را برشمرد. با ذکر مثالهائی در این موارد در این نوشته قصد داریم تا به سوالاتی که ممکن است در ذهن شما درباره کاربردهای این افعال وجود دارند پاسخ دهیم.
Do you believe the verbs Trust and Believe are synonyms آیا به اعتقاد شما افعال اعتماد و اعتقاد داشتن مترادف یکدیگر میباشند؟ Just imagine you are in a hot discussion with someone and it is heating up and then you want to tell the listener that you feel absolutely right about what you are saying تصور کنید در یک بحث داغ که در حال گرمتر شدن هم میباشد با فردی هستید و شما مایل هستید تا به شنونده اعلام کنید که درباره آنچه سخن میگوئید اعتقاد قاطع و راسخ دارید In that case which one of the verbs Trust and Believe would be better to use in your statement and logic در آنصورت کدامیک از افعال اعتماد و باور داشتن برای کاربرد در جمله شما مناسب تر است؟
That is a good question but the answer needs further analysis and guideline پرسش خوبی است ولی پاسخ آن احتیاج به تحلیل و راهنمائی بیشتری دارد In terms of persuading your friend, both of the verbs can be used از لحاظ قانع کردن دوستتان میتوان از هر دو فعل استفاده کرد But how well you two know each other and based on the relationship between you and whether or not he/she will accept your logic and analysis can all play roles اما عواملی در این میان نقش آفرینی میکنند شامل مدت زمانی که شما و دوستتان همدیگر را میشناسید و همچنین میزان و درجه شناخت شما از یکدیگر و همچنین این پرسش که آیا وی تحلیل و استنباط شما را خواهد پذیرفت usually the impression of the verb Trust comes with passage of time عموما برداشت ما از فعل اعتماد داشتن در طول زمان حاصل میگردد.
Believe me, I know how to drive a truck به حرف من اطمینان داشته باشید, من میدانم چطور کامیون برانم So here, upon choosing the structure Believe Me, you are actually highlighting the point and adding force to your statement بنابراین در اینجا به محض استفاده از ساختار به حرف من باور داشته باشید, شما درواقع به نکته خود اطمینان و قدرت بیشتر بخشیده و عبارت مورد استفاده خود را تقویت میکنید In other words, based on your prior experience and knowledge, you are trying to convince your friend to trust your words به عبارت دیگر, براساس تجربیات و دانش گذشته شما, قصد دارید تا دوست خود را مجاب و قانع کنید که به حرف شما اعتماد کند Trust me, I am going to make you a wonderful coffee به من اعتماد داشته باشید, من قصد دارم برای شما یک قهوه عالی تهیه کنم.
To wrap up the discussion today, through choosing the structures of Believe and Trust, we ask the listeners to have trust in our words so that they do not need to verify or check what we say and claim is true and trustworthy به منظور خاتمه بحث امروز, با استفاده از ساختارهای اعتماد و باور داشتن, ما از شنوندگان درخواست میکنیم که به حرف و سخن ما اعتماد داشته و نیاز به بررسی و تحقیق درباره اثبات حقانیت و صداقت گفته ها و ادعای ما نداشته باشند Two very nice idioms are formed with Believe and they are: Believe one’s eyes/ears دو اصطلاح بسیار زیبا هستند که با استفاده از فعل باور داشتن شکل میگیرند که عبارتند از به چشمان/گوشها باور داشتن And they usually are employed when feeling surprised و عموما از آنها در مواردی استفاده میشوند که احساس تعجب کنیم I could not believe my ears after hearing the piece of news از شنیدن خبر من که باورم نمیشد.