اگر با همه ما صحبت شود و نظرمان را راجع به کار و زندگی و وقایعی که در این دو زمینه روی داده اند جویا شوند, شاید بتوان کتاب جذابی را به رشته تحریر درآورد که برای خوانندگان و پژوهشگران هم جالب باشد. درواقع در مواردی مانند ادامه تحصیل و مهاجرت از شهرها و روستاهای کوچک به بزرگتر و آنهائیکه به زندگی اجتماعی مربوط میشوند میتوان از موارد زیادی نام برد. شاید برای برخی افراد پاسخگوئی به سوالاتی در زمینه زندگی خیلی خوشایند نباشد ولی برای دیگران عادی تلقی شود. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا تاکنون دست نوشته هائی درباره زندگی خود و میزان تحصیلات و درصد موفقیت در کار و امور اجتماعی تهیه کرده اید؟ شاید بتوان از آنها مقالات و انشاء هائی جذاب برای دیگر شنوندگان و خوانندگان تهیه و تدارک دید.
Everyone’s life story can be really interesting and exciting but it is important to make it short for the readers to add to the excitement as well قصه زندگی هر فردی میتواند جذاب و خواندنی باشد ولی خلاصه کردن آنها هنگام نقل قول کردن برای خوانندگان میتواند بر جذابیت آنها بیفزاید Expressions such as “To make it short” and “The bottom line is that” are being frequently used in such cases when it comes to telling people about some pieces of news or explaining their life stories to them and all of us use them every day too چنین عباراتی که به معنای “مخلص کلام” و “کلام را کوتاه کردن” میباشند در چنین مواردی که گوینده قصد بازگوکردن اخباری را برای مردم دارد میتوانند مفید باشند و همه مانیز روزانه از آنها استفاده میکنیم.
Where did you live before moving to the big city قبل از اینکه به شهر بزرگ نقل مکان کنید در کجا اقامت داشتید؟ Can you tell me about the employment opportunities in other provinces آیا میتوانید به ما نکاتی را درباره امکانات اشتغال در دیگر شهرها در میان بگذارید؟ How did you end up getting employed at that company چگونه در زمینه شغلی سر از کارمندی در آن شرکت در آوردید؟ These and a myriad more phrases are being frequently used by all of us on a daily basis when it comes to making small talks چنین عباراتی و بسیاری دیگر توسط همه ما به هنگام صحبتهای کوتاه روزمره مورد استفاده قرار میگیرند They help us show interest in the topics آنها به ما در ابراز اشتیاق به موضوعات کمک میکنند.
How did you manage to beat the interview and land the job? Well, it’s a long story. But after spending three months as the apprentice and intern in the course, I finally managed to convince the board of management to trust and employ me in the sales department شما چطور از عهده شرکت در آزمون مصاحبه برآمدید تا تصدی آن شغل را بدست آورید؟ راستش قصه آن کمی طولانی است ولی پس از گذراندن دوره کارآموزی به مدت سه ماه, من بالاخره توانستم نظر موافق اعضاء هیات مدیره را بدست آورده و در بخش فروش استخدام شوم Congratulations. You have beaten the odds but ultimately, you made it تبریک. شما در خلاف جهت آب شنا میکردید, ولی بالاخره موفق شدید.
As you know, the phrase “beating the odds” indicates carrying out something which seems like very difficult همانگونه که میدانید, اصطلاح بر خلاف جهت آب شنا کردن کنایه از انجام کاری بنظر دشوار میباشد Then, I finished doing my masters in sales and marketing and I am planning on running my own business and taking out a bank loan for this purpose سپس, من تحصیلاتم را در مقطع فوق لیسانس در رشته فروش و بازاریابی به انجام رساندم و قصد دارم تا کسب و کار خود را راه اندازی نمایم, و برای این منظور از بانک وام دریافت کنم One afternoon, I happened to have some free time and I began looking at the ads in the newspaper یک بعد از ظهر من تصادفا وقت آزاد داشتم و مشغول نگاه کردن به آگهیهای روزنامه شدم.
After I got the green light to work in the company, the firm offered to transfer me to their headquarters as a senior consultant پس از دریافت چراغ سبز از شرکت, به من پیشنهاد شد که به دفتر مرکزی منتقل شوم تا در سمت مشاور ارشد مشغول به کار گردم They even agreed to pay for my rental fees as well آنها همچنین با پرداخت اجاره منزل من هم موافقت کردند If you are a savvy person looking for a job, would you bother making a lot of phone calls to the prospective employers and entrepreneurs to find your idea job in the end چنانچه شما فردی با معلومات و آگاه هستید, آیا ارزشش را دارد تا تعداد زیادی تماس تلفنی با کارفرمایان و صاحبان مشاغل برقرار کنید تا سرانجام شغل رویائی خود را پیدا کنید؟
After finishing the sales training course, I started working in the department store as a clerk پس از اتمام دوره آموزشی فروش, من در فروشگاه زنجیره ای به عنوان فروشنده استخدام شدم I am entitled for paid leave as well به من حق مرخصی با حقوق هم داده شده است When I feel unwell, I call in sick and take the day off from work هنگامیکه احساس ناخوشی میکنم, تماس میگیرم و آنروز به سر کار نمیروم I was very surprised and happy to get the job since the competition was tough and I truly did not expect it من واقعا از دریافت شغل متعجب و بسیار خوشحال بودم چون به دلیل رقابت شدیدی که وجود داشت, تصور استخدام شدن را نداشتم.